گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

ای عشق

برو ای عشق میازارم بیش

از تو بیزارم و از کرده خویش

من کجا این همه رسوایی ها

دل دیوانه و شیدایی ها

من کجا این همه اندوه کجا

غم سنگین چنان کوه کجا

من پرستوی بهاران بودم

عالمی روح و دل و جان بودم

تا تو ای عشق به دل جا کردی

سینه را خانه غم ها کردی

سوختی بال و پرو جانم را

ارزوهای فراوانم را

دل من خانه رسوایی نیست

غم من نیز تماشایی نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد