گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

ماه من

ماه هم ز ره رسید ولی نارسیده رفت
حرفی نگفته و سخنی ناشنیده رفت
من پیش او دویدم و واپس نکرد روی
از پیش رو چو اشک بدامن چکیده رفت
گویی من و دل از نگهی صید او شدیم
آخر ز دیده همچو غزالی رمیده رفت
چون ابر رحمت آمد و چون برق فتنه رفت
دامن کشان بیامد و دامن کشیده رفت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد