گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

غافل از سرانجام

ساقیا مرا دریاب،پر کن از وفا جامم
مستم امشب از غم ها، می نخورده بد نامم
توبه ام مده زاهد، دیگر از می و مستی
فارغ از حسابم کن، غافل از سر انجامم
شاید عمر این مستی، چون وفای او باشد
ساغرم تُهی ماند، بشکند فلک جامم
من ز بیم رسوایی، گریه میکنم در دل
میکشد مرا آخر، خنده های آرامم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد