گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

یکی بیدل

الهی من نمیدانم ، به علم خود تو میدانی
الهی من نمیدانم به علم خود تو میدانی
کس شد گدا ، کس شد ابتر ، کس شد پادشاه یک کشور
کس برابر به خاکستر ، کسی را تاج سلطانی
الهی من نمیدانم ، به علم خود تو میدانی
کس صالح ، کس شد گمراه ، کس شد مجنون سوی صحرا
روند با منزل لیلا ، به یک عالم پریشانی
الهی من نمیدانم ، به علم خود تو میدانی
یکی بیدل ، یکی با دل ، یکی دچار صد مشکل
یکی با پند آب و گل ، دگر مفتون بسمانی
الهی من نمیدانم ، به علم خود تو میدانی 

 

...