گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

آفتاب

ای آفتاب
ای قامت بلند بودن
با من بگو
با من بگو
چگونه با طناب مومین اعتماد
در هرم بیکران تو آویزم وقتی که دلهره فرود
و حفره های کور زمینی
چون اضطراب ب
ل
حظه تسلیم
شکوه آخرین تلاش را مخدوش می کند
گفتی من آسمان تو هستم
گفتم زمین ز مهر تو سرشار
اما باران دریغ شد
و باروری هسته تردید در معابر تکرار

 

طاهره صفارزاده