گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

چرا

امشب چه روی داده که میخانه باز نیست

در خلوت محبت ما سوز و ساز نیست

دستی کجاست تا در معنی گشا بود

بگشاید آن دری ز محبت باز نیست

آخر نه سر فرازی ما از سر خم است

با این خم شکسته کسی فراز نیست

زرین نگفتمت که مگو راز دل به شیخ

کاین طفل می چشیده نگهدار راز نیست

مهدی زرین قلم