کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود
شب که می شد نقشها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه ، خوابم می پرید
خوابهایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر می کردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود
قیصر امین پور
وقتی که دوست داشتنت زیباست
مثل خیال آبی نیلوفر
در باغ باژگونه تالاب
و مثل جشن سرخ شقایقها
در بامداد روشن
وقتی که میخوانند
مرغان لابزی
آواز رودها را
آنگاه می بینم
بیدار خواب شادی دیدار
گیسوی باد را که پریشان است
و مرگ عاشقانه ماهی ها را
در چشمه های بارانی ...
هر روز عصر ها
وقت طلوع ساعت دیواری
و ازدحام مردم مبهوت
گم میشوم در آن سوی تاریکی
در سایه بلند خیابانها گم میشوم
که باز ببینم
بیدار خواب شادی دیار
آن لحظه های روشن زیبا را
وقتی که دوست داشتنت زیباست
مثل خیال آبی نیلوفر ...
م.آزاد
مه بر آمد
خرم و خوش
شب بخندید
نرم و دلکش
دلبری مست و خندان
عرضش جلوه گله بهاران
سر ز روزن بر آورد
سوی دریا نگه کرد
زیر لب موج خواند ترانه
بوسه ها بر زند بر کرانه
ماه خاموش است
گل همه گوش است
پرویر ناتل خانلری
شبهای روشن تنها نشینیم
در پهلوی هم در نور مهتاب
تا باد خیزد نالنده از کوه
تا نور افتد لرزنده بر آب
در کوه پیچد دلکش صدایی
از دور آید گلبانگ نایی
غمهای دل را با هم بگوییم
من با نیازی تو با ادایی
زین آب خندان آئینه بندم
تا صبح بینی روی چو ماهت
از شاخ سنبل شب شانه سازم
تا بر فشانی موی سیاهت
این خلوت عشق این شام زیبا
این لرزش موج این رقص اختر
من دیده پر خون تو گل بدامن
من شعر بر لب تو شور بر سر
باد بهاران از بعد مردن
بر تربت من زین گل بکاری
ای ابر نیسان بر مدفن من
در پای این کوه اشکی بباری
با ناله زار با صوت محزون
بر روی آن قبر بلبل تو هم باز
چندان بنالی کاندر دل خاک
از ناله تو نالم به آواز
خلیل الله خلیلی
از قلب من که دشت بزرگیست ،
- دشتی برای زیستن باغ های مهر -
غم ، با تمام تیرگیش کوچ می کند .
در نور پاک صبح
اندام من ، ز خواب گران می شود تهی .
در دستهای من
گویی توان گمشده یی ، یافت می شود .
از قلب من که دشت بزرگیست ،
- دشتی برای زیستن باغ های مهر -
اینک گیاه دوستی جاودانه ای
سر می شکد ز نور توان بخش آفتاب .
آوند این گیاه پر از خون آشتی است .
من این گیاه را
تا بارور شود ،
با نو گیاه دوستی دستهای تو ،
پیوند می زنم .
فروغ تمیمی