در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.
در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.
شادی کنید ای دوستان، من شادم و آسوده ام
بوی جوانی بشنوید، از پیکر فرسوده ام
شادم کنون، شادم کنون، از بند آزادم کنون
فریادی شادی میکشد، قلب خود را دادم کنون
ای کودکان رهگذر، من چون شما آسوده ام
هر چند راه عمر را، بیش از شما پیموده ام
بازی کنید ای کودکان، بازیست کار زندگی
من هم خزان را دیده ام، هم نو بهار زندگی
در کلبه ی یاران من، آرامش و شادی بود
گر مرهمی خواهد دلم، گل بانگ آزادی بود