گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

شاخ گل

ای شاخ گل که در پی گلچین دوانی ام
این نیست مزد رنج من و باغبانی ام
پروردمت بناز که بنشینمت به پای
ای گل! چرا به خاک سیه می نشانی ام
در یاب دست من که به پیری رسی, جوان
آخر به پیش پای تو گم شد جوانی ام
گر نیستم خرانه, خزف هم نیم حبیب!
باری مده ز دست به این رایگانی ام
تا گوشوار ناز گران کرد گوش تو
لب وا نشد به شکوه ز بی همزبانی ام
با صد هزار زخم زبان زنده ام هنوز
گردون گمان نداشت به این سخت جانی ام
یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
یاری ز من بجوی که با این سخت جانی ام
ای گل بیا و از چمن طبع "شهریار"
بشنو ترانه ی غزل جاودانی ام 

 

 

شهریار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد