ای شعله ی حزین
ای عشق آتشین
ای درد واپسین
این شور تست یا که جنون سرشکها
یا شعر من که میدهدم سوز جاودان
دیگر نبویمش
شبها نجویمش
رازی نگویمش
تا در فراق و ناله و درد و شکنجه ها
آهسته طی کنم ره خاموش رفتگان
پهلوی کهسار
در پای آبشار
بر روی سبزه زار
بر پا شود قیامت بوس و کنارها
اما ز ما گسسته بود عمر ها عنان
شاید که سالها
لرزان ستاره ها
مهتاب پاره ها
در آسمان صاف و بالای ابرها
تابد فراز شهر و نباشد ز ما نشان
سلیمان لایق