گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

شور عشق

عشق شوری در نــهــاد ما نـهـاد

جـان مــا را در کــف سـودا نــهــاد

گفت و گویی در زبان ما فـــکــند

جست و جویی در درون ما نـــهـاد

داسـتـان دلـبـران آغــاز کــــــرد

آرزویـــی در دل شـــیــــدا نــــهـاد

رمـزی از اسـرار باده کشف کرد

راز مستان جمله بر صـحـرا نـهــاد

قـصـه خـوبـان بنوعی باز گـفت

کـاتـشـی در پـیـر و در بـرنـا نـهــاد

عقل مجنون در کف لیلی سپرد

جـان وامـق در لـب عـذرا نــــهـــاد

بر مثال خویشتن حرفی نوشت

نـام آن حــرف آدم و حـــوا نــهــاد

تـا تـمـاشای جمال خود کـند

نـور خــود در دیـده بــیــنا نـــهــاد 

فخرالدین عراقی همدانی