گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

دشتی بزرگ

از قلب من که دشت بزرگیست ،
 - دشتی برای زیستن باغ های مهر -
 غم ، با تمام تیرگیش کوچ می کند .

در نور پاک صبح
اندام من ، ز خواب گران می شود تهی .
در دستهای من
 گویی توان گمشده یی ، یافت می شود .

 از قلب من که دشت بزرگیست ،
 - دشتی برای زیستن باغ های مهر -
اینک گیاه دوستی جاودانه ای
 سر می شکد ز نور توان بخش آفتاب .

 آوند این گیاه پر از خون آشتی است .

 من این گیاه را
تا بارور شود ،
 با نو گیاه دوستی دستهای تو ،
پیوند می زنم .

   فروغ تمیمی