از قلب من که دشت بزرگیست ،
- دشتی برای زیستن باغ های مهر -
غم ، با تمام تیرگیش کوچ می کند .
در نور پاک صبح
اندام من ، ز خواب گران می شود تهی .
در دستهای من
گویی توان گمشده یی ، یافت می شود .
از قلب من که دشت بزرگیست ،
- دشتی برای زیستن باغ های مهر -
اینک گیاه دوستی جاودانه ای
سر می شکد ز نور توان بخش آفتاب .
آوند این گیاه پر از خون آشتی است .
من این گیاه را
تا بارور شود ،
با نو گیاه دوستی دستهای تو ،
پیوند می زنم .
فروغ تمیمی