گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گرم و زنده

در کویر خشک دلم کبوتری بزرگ آشیان گزیده است.

گیسو نارنج

از عطر بهار نارنج زاده شدم.

چه زلال بودم من

                      اما لال.

هنوز پیشینه ی کلام

بر موسیقی باد

نلغزیده بود

که تا گلو

در زخم زمین، فرو شدم.

آنهمه گیسو ...

و باد نمی وزد.

و زندگی را گیسویی دیدم

که بی نرمای بوسه ی باد،

                                 خاک می شود.

آنهمه نگاه آشنا

و باز، تنها بود انسان.

و زندگی،

نگاه خواهنده ای شد

که در پس هر گذرِ ناگزیر

بر بال باد،

            یاد می شود. 

 فلکی